loading...
میمارلار
آخرین ارسال های انجمن
وحید محمدی بازدید : 170 پنجشنبه 18 مهر 1392 نظرات (0)

معماری فقط نوعی فعالیت رویداد یا مجموعه ای از دست سازها نیست حتی هنر صرف هم نیست . معماری برای تمام امور انسانی بنیادی و اساسی است و از همان آغاز تمدن ایجاد شده است چرا که بدون آن امکان بوجود آمدن تمدن یا فرهنگی وجود نداشت. معماری اجتناب ناپذیر جهانی بی پایان و نیاز ابتدایی است . دامنه ی معماری از بدوی ترین شکل سکونت در غارها تا پیچیده ترین نوع ساختمانها را در بر می گیرد.  

   معماری فقط نوعی فعالیت رویداد یا مجموعه ای از دست سازها نیست حتی هنر صرف هم نیست . معماری برای تمام امور انسانی بنیادی و اساسی است و از همان آغاز تمدن ایجاد شده است چرا که بدون آن امکان بوجود آمدن تمدن یا فرهنگی وجود نداشت. معماری اجتناب ناپذیر جهانی بی پایان و نیاز ابتدایی است . دامنه ی معماری از بدوی ترین شکل سکونت در غارها تا پیچیده ترین نوع ساختمانها را در بر می گیرد. 
به عقیده ی بن فارمر معماری هنری است که نمی تواند خود را از شرایط بافت پیرامون جدا نگه دارد شرایطی که نا گزیر باید به آن توجه کند هر مکانی ویژگی خاص خود را دارد و پاسخ منحصر به فرد را می طلبد . با رشد توسعه ی سرمایه و ثروت تعداد مشتریان معماری افزایش یافت و مسئله ی دست یافتن به خصوصیات اصیل در معماری بومی باشدت بیشتری نمایان گشت .علیرغم اینکه مسائل اقتصادی در نهایت اثرات خود را به موضوع معماری وارد نموده اند اما منبع اصلی و بی واسطه ی موثر دگرگونی ایده ها و نظریات در معماری را بیشتر فلسفی باید دانست. 
● آرمان های عملکردگرایانه یکی از کنجکاو ترین و دور از دسترس ترین پدیده های نیمه ی قرن نوزدهم نیاز گسترده و مصرانه در تقاضای یک معماری جدید بود که در حدود سال۱۸۹۰ به اوج خود رسید زمانیکه گستره ی تجاری فولاد و بتن مصلح توصعه ی قابل ملاحظه ای یافت. نیاز به پاسخ گویی به خواسته ها ی جدید از جمله نیاز به ساختمان های صنعتی ، راه آهن ، مرکز خرید، زندان ها ، بانک ها ، کار خانه جات، خانه های شهری ، خانه های کارگری …که ناشی از صنعتی شدن بود عمدتا خطوط و فرمها تناسباتی منتهی شد که در الفبای معماری ما جایی نداشته بود . 
مبلغینی نظیر جیمز فرگوسن در نظریه های خود پا را از تحول تدریجی فرمهای کلاسیک و قرون وسطایی فراتر نهاده اند او معماری معاصر شرقی را به واسطه ی تداوم ظهورش در تطابق با یک سنت پایدار میشود و آنچه فرگوسن و پیروانش میخواستند دگرگونی بود در راستای دگرگونی های اجتماعی و فنی که در تمدن جدید در شرف وقوع بود و سفارش دهندگان و مشتریان آخرین افرادی بودند که در طلب یک دگرگونی بودند . در قرن نوزدهم معماران و اندیشمندان برای به ظهور رسانیدن معماری جدید به نتیجه ی مهمی رسیدند و به قیاس معماری با مقوله های مختلف پرداختند که قیاس های عملکردی مهمترین قیاس بودند که عبارت است از 
ـ قیاس معماری با موجودات زنده 
ـ قیاس زیست شناسی 
ـ قیاس معماری باماشین مکانیکی 
ـ قیاس زیست شناسانه 
شاید بتوان گفت که برای اولین بار این بوفن بود که در سخنرانی خود در آکادمی فرانسه در باغ موضوع سبک از قیاس های زیست شناسانه در توضیح مقصود خود استفاده کرد گفت : ذهن انسان هرگز قادر به خلق چیزی نیست مگر اینکه ذهن او از طریق انجام تجربیات و تمرکز افکار پرورانده شده باشد بدان معنی که ادراکات او نطفه های محصول او را شکل میدهد. 
فرانک لوید رایت در مقتله ای باد عنوان در باب علت معماری گفت : منظور من از معماری ارگانیک آن است که این معماری از درون به بیرون در هماهنگی با شرایطی که ایجاد آن را میسر میدارد توسعه میابد .همچنین از ایده ی تکامل تدریجی به مثابه یک تفکر نوین در قیاس زیست شناسانه میتوان استفاده کرد این تکامل تدریجی عینا در مورد معماری نیز مصداق دارد. 
همانطوریکه معماری رم تکامل یافته ی معماری یونان با معماری دوره های بعد از مسیحسیت تکامل یافته ی دوره های قبل خود میباشد نظریه ی تکامل نظریه ی مکتبتبعیت عملکرد از فرم را تائید میکند و این نظریه را ارائه میکند که ابتدا فرمها بوجود آمدند سپس عملکردها و اگر دگرگونی در فرمها به وقوع میپیوندد به واسطه ی عدم توانایی عملکردی فرمها به وقوع میپیوندد و فرمهای فاقد عملکرد قادر به بقا نیستند. 
این قیاس سرانجام منجر به پیدایش معماری ارگانیک درقرن ۱۹ شد. 
● معماری ارگانیک 
بینش معماری ارگانیک ریشه در فلسفه رمانتیک دارد.رمانتیسم یک جنبش فلسفی هنری و ادبی در اواخر قرن ۱۸ و ۱۹ میلادی در شمال غربی اروپا بودکه به سایر نقاط اروپا و آمریکا سرایت کرد. این جنبش واکنشی در مقابل خرد گرایی عقل مدرن بود. رمانتیک ها همانند پیروان تفکر کلاسیک به ذهن انسان اعتقاد داشتند. ولی رمانتیک ها به آن بخش از ذهنتوجه داشتند که بیشتر در باره احساس وعواطف بود.درصورتی که برای فلاسفه کلاسیک عقل و منطق اهمیت داشت. 
نکته حائز اهمیت این که اکثر فلاسفه رمانتیک شاعر بودند و به تجلیل از طبیعت عواطف وتخیل می پرداختنددر حالی که اکثر فلاسفه کلاسیک ریاضیدان بودند. برای نطریه پردازان قرن نوزدهم آمریکا که به دنبال زیبایی مدرن بودند طبیعت تنها فلسفه صحیح تلقی می شدهنرمند می بایست ترکیبی می ساخت که به موازات طبیعت باشد و پروسه حیات و رشد و توسعه را به صورتی انتزاعی نشان دهد. 
رالف والدو امرسون نویسنده شاعر و کشیش آمریکایی هنرمندان را تشویق می کرد که از طبیعت الهام بگیرند.وی هنرمندان را برای یافتن رابطه بین فرم و عملکرد در طبیعت هدایت می کرد او می نویسد :طبیعت سیستمی از فرم ها و روش های به وجود آوردن را خلق می کند که مستقیما قابل تطبیق در هنر است. همچنین ویوله لودوک معمار معروف فرانسوی معماران را ترغیب می کرد که قوانین طبیعی خلقت را به کار گیرند همانند مجسمه سازان قرون وسطی که گیاهان و حیوانات را مطالعه می کردند تا بفهمند که چگونه فرم های آنها یک عملکردی را نشان می دهند و یا خود را با خصوصیات ارگانیسم تطبیق می دهند. 
معماری ارگانیک در آمریکا در قرن ۱۹ توسط فرانک فرنس و لویی سالیوان شکل گرفت.اوج شکوفایی این نظریه را می توان در نیمه اول قرن بیستم درنوشتارها وطرح های فرانک لوید رایت مشاهده کرد. به اعتقاد فرانک فرنس بر اساس نظریه ارگانیک همه فرمها طبیعی پویا هستند.نیروها وفشارهایی که در ساختار یک حیوان دخیل هستند کشش ماهیچه ها و مفاصل هنگامی که موجود حرکت می کند طرح رشد و گسترش که در فرم گیاهان و صدف ها دیده می شود تصویری از یک شکل زنده است.اگر یک کار هنری بخواهد بیان کننده باشد باید به صورت ارگانیک ساخته شود.اجزا آن نمی توانند به صورت بخش های مجزا باشند بلکه آنها باید در یک سیستم پویا و شکل پذیر در یکدیگر ادغام شده باشند بیان در معماری باید در حل کردن نیروهای فیزیکی که در یک کالبد ارگانیک عمل می کند صورت می گیرد. سالیوان از پایه گذاران مکتب شیکاگو ومعماری مدرن درآمریکا بود وی اعتقاد بسیار زیادی به فرم های طبیعی و سبک ارگانیک داشت.سالیوان به روشی معتقد بود که مشابه پروسه به وجود آوردن در طبیعت بود.او برای اولین بار اصطلاح فرم تابع عملکرد را بیان نمود.یعنی سالیوان فرم تابع عملکرد را در پروسه رشد و حرکت طبیعی می دید. 
سالیوان در مورد مصالح می گفت :سنگ و ملات در ساختمان ارگانیک زنده می شود.موضوعی که فرانک لوید رایت شاگرد وی بهتر از هر معمار معاصر دیگری آن را در ساختمان هایش نشان داده است. رایت اگر چه با تکنولوژی مدرن مخالفتی نداشت ولی وی آن را به عنوان غایت و هدف تلقی نمی نمود.به اعتقاد رایت تکنولوژی وسیله ای است برای رسیدن به یک معماری والاترکه از نظر وی همانا معماری ارگانیک بود. 
رایت در ۲۰ مه ۱۹۵۳ در تلیسین معماری ارگانیک را در نه عبارت ذیل تعریف کرد: 
۱) طبیعت: فقط شامل محیط خارج مانند ابرها درختان و حیوانات نمی شود بلکه شامل داخل بنا و اجزا و مصالح آن می باشد. 
۲) ارگانیک: به معنای همگونی و تلفیق اجزا نسبت به کل وکل نسبت به اجزا است. 
۳) شکل تابع عملکرد:عملکرد صرف صحیح نمی باشد بلکه تلفیق فرم و عملکرد و استفاده از ابداع وقدرت تفکر انسان در رابطه با عملکرد ضروری است.فرم و عملکرد یکی هستند. 
۴) لطافت:تفکر و تخیل انسان باید مصالح وسازه سخت ساختمان را به صورت فرم های دلپذیر و انسانی شکل دهد.همان گونه که پوشش درخت و گل بوته ها شاخه های آنها را تکمیل می کند.مکانیک ساختمان باید در اختیار انسان باشد و نه بالعکس. 
۵) سنت: تبعیت و نه تقلید از سنت اساس تفکر معماری ارگانیک است. 
۶) تزئینات: بخش جدائی ناپذیر از معماری است.رابطه تزئینات به معماری همانند گل ها به شاخه های بوته می باشد. 
۷) روح: روح چیزی نیست که به ساختمان القا شود بلکه باید در درون آن وجود داشته باشد و از داخل به خارج گسترش یابد. 
۸) بعد سوم: بر خلاف اعتقاد عمومی بعد سوم عرض نیست بلکه ضخامت و عمق است. 
۹) فضا: عنصری است که دائما باید در حال گسترش باشد.فضا یک شالوده پنهانی است که تمام ریتم های ساختمان باید از آن منبعث شود و در آن جریان داشته باشد. 
شاهکار معماری فرانک لوید رایت ونظریه ارگانیک را می توان در خانه آبشار در ایالت پنسیلوانیا در آمریکا دید.موارد طراحی و اجرایی را که رایت برای این خانه ویلایی در نظر گرفته بود می توان درهشت مورد زیر اشاره کرد. 
۱) حداقل دخالت در محیط طبیعی 
۲) تلفیق حجم ساختمان با محیط طبیعی به گونه ای که هر یک مکمل دیگری باشد. 
۳) ایجاد فضاهای بین ساختمان و محیط طبیعی 
۴) تلفیق فضای داخل با خارج 
۵) نصب پنجره های سرتاسری و از بین بردن گوشه های اتاق 
۶) استفاده از مصالح محیط طبیعی مانند صخره ها و گیاهان چه در داخل بنا چه در خارج بنا 
۷) نمایش مصالح به همان گونه که هست چه سنگ چه چوب و یا آجر 
۸) استمرار نمایش مصالح از داخل به بنا 
از نظر رایت ارگانیک یعنی تلفیق شدن کل مجموعه و در مورد ساختمان ارگانیک معتقد بود: ساخته شده توسط افراد از درون زمین با تمهیداتی که خود در نظرمی گیرند و با توجه به زمان مکان محیط و هدف. از جمله معماران مطرح این سبک در آمریکا در حال حاضر فی جونز است.هرچند معماری ارگانیک بر خلاف کارهای میس و کوربوزیه صورتی جهانی به خود نگرفت ولی با این حال پیروانی در سایر کشورها پیدا کرد.در اروپا می توان از هوگوهرینگ و هانز شارونآلمانی آلوار آلتو فنلاندی وگروه دیستیل در هلند نام برد.در ایران هم می توان در کارهای مهندس هوشنگ سیحون - مهندس پاسبان - مهندس مهرداد ایروانیان نمونه هایی ازاصول طراحی معماری ارگانیک را مشاهده کرد. 
ارتباط معماری با ارگانیسم های طبیعی به طور موثر به ۴ مورد محدود میشود: 
۱) رابطه ی ارگانیسم ها با محیط خود 
۲)وابستگی بین ارگانها با یکدیگر 
۳) رابطه ی بین فرم و عملکرد 
۴) اصل حیات 
● رابطه ی ارگانیسم با محیط خود و قیاس آن با معماری 
فون هامبولت معتقد است که گیاهان را نباید با توجه به ویژگی های ذاتی طبقه بندی کرد بلکه بر اساس محیط و اقلیم پرورش آن را باید بررسی کرد که در این زمینه بسیار شبیه معماری است. به این ترتیب که معماتری را باید با توجه به موقعیت منطقه ای بررسی کرد نه نوع عملکرد آن ویژگی های محیطی درفرم تاثیر مستقیم دارد به عنوان مثال معابد یونان با معابد ژاپن تقریبا دارای یک نوع عملکرد ولی ساختار و فرم کاملا متفاوتی دارند. 
وابستگی بین ارگانها و رابطه ی آن ها با یکدیگر شاید بتوان آن را به مثابه ارتباط بین بخش های مختلف یک ساختمان توجیه کرد به نظر ویکدو ازیر بخش های یک ساختمان را به مثابه دندان های یک حیوان تشبیه کرده است که گویای نوع خاصی از ساختار زنده و روند هضم می باشد و منطبق بر نحوه ی زندگی او شکل یافته و دقیقا هر قسمت تکمیل کننده ی قسمت دیگر است بخشها و ارتباطات بین بخشها بیانگر نوع عملکرد یک بنا می باشد . 
● رابطه ی بین فرم و عملکرد مهمترین واقعیت مهم زیست شناسانه ای که در ارتباط با معماری قابل قیاس مینماید مقوله ی ارتباط فرم با عملکرد را شامل می شود . نظریه ای که گویای تبعیت فرم از عملکرد است به شدت توسط آن دسته که به تبعیت عملکرد از فرم معتقد بودند مورد اعتراف قرار میگیرد و هیچ کس ارتباط بین فرم و عملکرد را انکار نمیکرد از لحاظ قیاس عملکردی رابطه ی بین فرم و عملکرد به مثابه ضرورتی برای زیبا بودن قلمداد می شود. همانگونه که به لحاظ قیاس زیست شناسانه این رابطه به معنی داشتن حیات است. 
بودلر در سال ۱۸۵۵ گفت : زیست شناسان بهترین کسانی هستند که میدانند بین فرم و عملکرد چه ارتباط تحسین بر انگیزی است و بسته به موقعیت و نوع عملکرد هر حیوان ، ارگانیسم اعضا و فرم آن ارگانیسم تغییر می کند. به نظر فرانک لوید رایت معماری ارگانیک به معنی معماری زنده است معماری که درآن هر گونه فرم بی خاصیت همانند بخشی از روند رشد یک موجود از سیستم حذف می شود و معماری در آن هر عنصر و هر جزئی از عناصر در ارتباط با وظیفه ای که بایستی به انجام برسانند شکل می گیرد . 
سر دبیر یکی از مجلات معماری در سال ۱۸۶۳ گفته بود که ما این معماری را معماری ارگانیک مینامیم زیرا این معماری در ارتباط با مکاتب تاریخی والتقاطی حاوی همان رابطه ایست که زندگی سازمان یافته ی حیوانات و گیاهان با موجودیت سازمان نیافته ی زمین و محیطی که جهان را شکل داده است بر قرار نموده است . 
در آخر اینکه معماری دیگر بهانه ای برای فراموشی همجواری خود با دیگر عناصر موجود در دست ندارد ولی از طرف دیگر با پذیرش کلی فلسفه ی عملکرد گرایی دیگر نیازی به ارتکاب به آنچه که در دوران معماری انقلابی که بی توجهی به نیازمندی های کاربردی و منطق ساختاری و توجه به ایده های فرمال به گونه ای اسف بار و اهانت آمیز هنر خوانده میشد وجود ندارد . وقتی چنین ساختمان هایی در شهرهای ما پهلوی هم گذاشته میشوند مصداقی مسرت بخش از پی ریزی شایستگیها و مناسب بودن جلوه گر میشود ولی در عین حال حاوی پیام هشدار دهنده نیز هستند وآن اینکه در معماری ضرورتا تنها شایستگی و مناسب بودن نیست که بقا را تضمین می کند . 
● قیاس مکانیکی 
از جمله قیاس هایی که اهمیت زیاد دارد قیاس بین ساختمان و ماشین مکانیکی به لحاظ تاریخی حتی میتوان گفت که این قیاس برتری و ارجحیت خاصی دارد بخصوص زمانیکه ما حاوی بودن یک عملکرد را به مثابه یک نظریه یی بنیادی در وجود زیبایی مد نظر داشته باشیم. در اوایل قرن نوزدهم هنری میلن -ادواردز سعی کرد به ویژگیهای ارگانیک فرمها از طریق بررسی انها به مثابه یک ماشین دست یابد . 
امروزه با قیاس های مکانیکی عمدتا به واسطه ی نظریات لوکوربوزیه که در کتابی با عنوان به سوی یک معماری جدید منتشر شده است و آنچه که او نمایانده است حاوی یک پیشینه ی متمایز و طولانی است و نام لوکوربوزیه غالبا با کلمه ی عملکرد گرایی تشخص یافته و خانه را یک نوع ماشین فرض می کند .

امروزه با قیاس های مکانیکی عمدتا به واسطه ی نظریات لوکوربوزیه که در کتابی با عنوان به سوی یک معماری جدید منتشر شده است و آنچه که او نمایانده است حاوی یک پیشینه ی متمایز و طولانی است و نام لوکوربوزیهن غالبا با کلمه ی عملکرد گرایی تشخص یافته و خانه را یک نوع ماشین فرض می کند . 
فردریک اچلر به عنوان مقدمه در ترجمه ی انگلیسی کتاب لوکوربوزیه نوشت در مهندسی مکانیکی مدرنو فرمهاد عمدتا در ارتباط با عملکردشان توسعه می یابند بدین لحاظ طراح یا مخترع شاید حتی کوچکترین توجهات خود را به اینکه در نهایت فرمهایی که طرح می کند چگونه خواهد بود معطوف نمی دارد و از آنجایی که او دارای یک غریزه ی طبیعی نا خود آگاه خواهان نظم می باشند و برای اچلر اصالت مندرجات کتابهای لوکوربوزیه این بود که خواننده را وادار می ساخت که به پارتنون یا سن پیترو یا رم به گونه ای نگاه کند که به یک اتوموبیل خیره می شود چنانچه این ساختمان ها با توجه به خصوصیات عملکردی و تجسمی آنها مورد مطالعه قرار گیرند با ظاهری کاملا نوین جلوه خواهند کرد . 
تردیدی نیست که شعار لوکوربوزیه مبمنی بر اینکه یک خانه ماشینی است برای زندگی کردن در تاثیری بسیار قویی و تعیین کننده ای برتمایل طبیعی قرن بیستم گذاشته باشد . در قیاس مکانیکی یکی از فاجعه آمیز ترین نتایج حاصله از این قیاس ضروری است که ذکر شود و آن این واقعیت است که با ساختمان غالبا به عنوان موجودات یا اشیا تنها ومنزوی رفتار میشود که به گونه ای اختیاری در محوطه یا نقطه ای از شهر استقرار یافته است نه به عنوان بخشی از محیط که در آن جایگزین شده است. 
در قیاس مکانیکی به گونه ای نا خواسته و ندانسته بر نقطه نظری کاملا متضاد تکیه زده میشود کشتی ها هواپیماها ، اتومبیل ها برای مکان جغرافی دقیق و خواصی طراحی نشده و با نقطه نظر ضرورت وجود ارتباط فضایی بین آنهاد طراحی نمیشوند و این نحوه ی بر خورد است که منجر به افزایش تمایل به طراحی ساختمان به صورت منفک و مجرب به مثابه موجودی تنها در فضا شده است.

از معماری رحم تا گور- که انسان زندگی خود را آغاز و به پایان می برد- پیوسته خود را در فضاهای مختلف می یابد؛ اما کمتر فضایی- که در طول زندگی، انسان را در خود جای می دهد- ویژگی های کالبدی معماری اول و آخر انسان را دارا می باشد.بخش اعظم عمر ما، در فضاهای مختف بناها سپری می شود که به کمک ساختارها و جداره ها شکل گرفته اند. این فضاها، محیطی را ایجاد می کنند که بسیاری از فعالیت های ما در آن صورت می گیرد.
در این کاوش بر آن بوده ایم تا کلیت فضای معماری را مورد بحث قرار دهیم؛ چرا که فضا نخستین عنصر مورد استفاده ی معمارو طراح می باشد.
معماری ارگانیک Organic Architectureفلسفه ی طراحی معمارانه مربوط به اوایل قرن بیستم که بیان می دارد یک بنا باید ساختارو پلانی داشته باشد که نیازهای کارکردی آن با محیط طبیعی اش هم ساز باشد و فرم یک وضوح عقلانی و کلیتی یک پارچه به خود بگیرد. شکل ها یا فرم ها در چنین حالتی اغلب خطوط طراحی نا منظمی هستند و یه نظر می رسد به فرم های موجود در طبیعت شبیه می باشند {معماری اندام وار یا اندامین معادل های فارسی آن هستند.}ارگانیک Organic{مشخصه ی} مربوط به اشکال و فرم های دارای خطوط کناره نما (contours) ی نامنظم، کهبهنظر می رسد به خطوط کناره نمای گیاهان یا حیوانات زنده شباهت دارند.{اندامین ,می تواند معادلفارسی آن باشد.}فضافضا ، نخستین عنصر مورد استفاده ی طراح و رکن اصلی طراحی داخلی است. ما نه تنها در این فضا حرکت می کنیم ؛ بلکه در آن شکل ها را می بینیم؛ صداها را می شنویم ؛ نسیم ملایم و گرمای خورشید را احساس می کنیم و رایحه ی گل ها را استشمام می کنیم. فضا ، ویژگی های لذت بخش و زیبای چنین عناصری را از پیرامون خود می گیرد.
فضا همچون سنگ و چوب ، یک ماده ی اصلی است ، اما بی شکل و نامتراکم. فضای لایتناهی تعریف نشده است ؛ با این حال ،هنگامی که عنصری در حوزه ی آن قرار بگیرد ، روابط چندگانه ای - هم بین فضا و عناصر و هم بین خود این عناصر- ایجاد می شود. بنابراین ، چنین روابطی فضا را شکل می دهند و ما هم آن را درک می کنیم.
فضاهای معماری با نظم دادن به عناصر هندسی نظیر نقطه ، صفحه ، و حجم می توان به بیان چگونگی و تعریف فضا پرداخت. در مقیاس معماری ، این عناصر اصلی در مورد ستون ها و تیرها به شکل خط و در مورد دیوارها ، کف ها و سقف ها به شکل صفحه در می آیند.
یک ستون نشانگر یک نقطه در فضا است و آن را قابل روئت می کند.
دو ستون ، پرده ای فضایی را در ذهن تداعی میکند که می توان از میان آن گذشت.
هرگاه ستون ها به عنوان تکیه گاه یک تیر قرار بگیرند ، جبهه های صفحه ای شفافی را در فضا ترسیم می کنند.
یک دیوار ، صفحه ای است برای جدا کردن مکانی از مکان دیگر.
کف ، به کمک مرزهای داخلی محدوده ی فضا را مشخص می کند.
سقف ، سرپناهی است برای فضای زیرین خود.
عناصری که نام برده شد در طراحی بنا در کنار یک دیگر قرار می گیرند تا به بنا شکل بدهند؛ درون و بیرون آن را از یک دیگر جدا کنند و مرزهای فضای داخلی را مشخص کنند.
فضاهای خارجیشکل ، اندازه ونظم خاص یک بنا ، گویای واکنشی است که طراح نسبت به نیازهای کاربردی ، جنبه های فنی و ساختاری ساختمان ، جنبه های اقتصادی و ویژگی های حاکی از نقش و حالت آن دارد. علاوه بر این ، یک معمار باید بافت فیزیکی محل بنا و فضای خارجی آن را نیز در نظر داشته باشد.
یک بنا می تواند از چند طریق با محل خود در ارتباط باشد : امکان دارد در آن ادغام شده و یا بر آن مشرف باشد. ممکن است که بخشی از فضای خارجی را احاطه کرده و یا آن را به تصرف خود در آورد. بعضی مواقع هم یکی از نماهای بنا به شکل خاصی در آورده می شود تا یکی از ویژگی های آن را منعکس کند و یا مرز آن با فضاهای خارجی را نشان دهد. در هر دو صورت ، بایستی به روابط بالقوه ای که دیوارهای خارجی بنا ، بین فضای داخلی و خارجی به وجود می آورند توجه زیادی شود.
از خارج به داخل
دیوارهای خارجی یک بنا ، مرز میان فضای داخل و خارج را تشکیل داده و نشانگر ویژگی های هر کدام هستند. این دیوارها ، ممکن است ضخیم و سخت بوده و مرز کاملا مشخصی را میان محیط محدود داخل و فضای خارج ایجاد کنند و یا این که نازک و شفاف باشند و تا حدی فضای داخل و خارج بنا را در یک دیگر ادغام کنند.
پنجره ها و راهروهای ورودی که در دیوراهای جانبی بنا تعبیه می شوند ، فضای ارتباطی بین داخل و خارج آن را تشکیل می دهند. معمولا شکل ، اندازه و آرایش آنها بیان گر برخی از خصوصیات فضای داخل بناست. بعضی از فضاهای ارتباطی ، هم به خارج و هم به داخل بنا پیوستگی دارند، به گونه ای که می توان از آنها به عنوان رابطی میان این دو محیط استفاده برد.
یکی از انواع معمول چنین فضاهایی در بناهای مسکونی، ایوان است. تنوع در فرهنگ و در اقلیم، موجب پیداش اشکال مختلفی از این ساختار شده است که از آن جمله می توان ایوان سراسری، ایوانک سرپوشده را نام برد.
فضای داخلیبه محض ورود به یک بنا، احساس می کنیم در بند و محصور شده ایم. علت این امر، وجود عناصری چون کف ، دیوار و سقف است که فضای داخل بنا را ممحصور کرده اند. این عناصر معماری، حد و مرز فیزیکی بناها را مشخص می کنند؛ فضا را محصور می کنند؛ برای آن مرز تعیین می کنند و آن را از فضاهای داخلی اطراف و فضای خارج آن متمایز می سازند.
کف، سقف و دیوارها، تنها مشخص کنندگان کمیت فضا نیستند ؛ چرا که ظاهر و شکل این عناصر و طرح پنجره ها و ورودی ها ، این فضای محصور را با ویژگی های خاص مربوط به معماری و فضا ، می آرایند. کاربرد اصلاحاتی نظیر تالار اصلی، فضای سرپوشده، اتاق نورگیر و شاه نشین تنها برای نمایاندن کوچکی و بزرگی فضا نیست؛ بلکه اندازه و ابعاد، میزان دریافت نور، ویژگی های سطوح محصورکننده و چگونگی ارتباط آن با فضاهای مجاور نیز مشخص می شود.
طراحی داخلی- به ناچار- از تعریف معماری از فضا، پا فراتر می نهد. یک طراح داخلی باید هنگام برنامه ریزی جهت نظم دادن به فضا، مبله کردن و آرایش آن ، هم از خصوصیات بالقوه ی بنا در زمینه ی اصلاح و آرایش آگاه باشد و هم بر ویژگی های معمارانه ی آن، وقوف کاملی داشته باشد. روی این اصل، طراحی فضای داخلی نیاز به درک نحوه ی شکل گیری این فضا توسط نظام ساختمانی بنا و تعریف آن دارد. با چنین نگرشی ، طراح قادر خواهد بود تا عملا با یک فضا کار کند ؛ به همان شکل آن را ادامه دهد و ترکیبی را که در مقابل ویژگی های ضروری یک فضای معماری قرار می گیرد، ارایه دهد.
فضاهای ساختاریسیستم ساختاری یک بنا، فرم و طرح اصلی فضاهای داخلی آن را تعیین می کند. با وجود این ، ساختار چنین فضاهایی در نهایت از سوی عناصر طراحی داخلی شکل می گیرد. واژه ی « ساختار» در این جا، در مفهوم فیزیکی آن به کار نرفته است؛ بلکه به معنای انتخاب و آرایش عناصر داخلی است؛ به طوری که روابط قابل رویت این عناصر، فضای داخلی یک مکان را مشخص کرده و بدان نظم ببخشد.
دیوارک ها و سقف های کاذب معمولا برای تعیین یا تغییر فضای داخل چارچوب یا اسکلت ساختاری بنا، به کار می روند.
شکل و نظم اثاثیه نیز می تواند همچون دیوارها در یک فضای بزرگ ایجاد نوعی محصوریت کرده و الگوهای خاصی را به نمایش بگذارد. حتما یک عنصر تنها قادر است از طریق فرم، اندازه و شکل خود فضایی را تحت الشعاع قرار داده و حوزه ی فضایی اطرافش را نظم ببخشد.
نور والگوهای تاریک و روشن آن باعث می شود تا قسمتی از فضا جلب نظر کرده و در عوض از اهمیت سایر قسمت ها کاسته شود و در نتیجه، فضا از این طریق تقسم بندی شود.
طراحی داخلیسطح صفحاتی چون دیوار، کف و سقف می تواند مرزهایی یک مکان را به وجود آورد. آنچه بر درک ما از موقعیت نسبی شان در فضا تاثیر می گذارد رنگ، بافت و طرح آنهاست که این مسئله به نوبه ی خود، آگاهی مارا از ابعاد، اندازه و تناسب یک مکان، تحت الشعاع قرار می دهد.
حتی ویژگی های صوتی سطوح یک مکان هم، می تواند مرزهای ظاهری فضای آن را تحت تاثیر قرار دهد. سطوح نرم و جاذب، صداها را خنثی کرده و مرزهای صوتی یک مکان را گسترش می دهد و در عوض سطوح سخت باعث انعکاس صداها در یک مکان شده و بر وجود مرزهای فیزیکی آن، تاکید می ورزند.
در نهایت، شکل گیری فضا به نحوه ی استفاده ی ما از آن بستگی دارد. ماهیت فعالیت های ما، و نحوی ی انجام آنها بر طرح، نظم و سازمان دهی فضای داخلی تاثیر می گذارد.
فرم فضاییاین سیستم ساختاری است که برای نخستین بار فضاهای داخلی را شکل می دهد. پس ازآن، صفحات دیوار و سقف، آن را مشخص می کند و سر انجام، درها و پنجره ها این فضاها را به فضاهای دیگر متصل می کنند. هر بنا، دارای الگوی مشخصی ازاین عناصر و سیستم هاست وهرالگویی، هندسه ی خاص خود را داراست که حجمی از فضا را به شکل خاص خودش در می آورد.
فهم را بطه ی میان شکل عناصر مشخص کننده ی فضا و شکل فضایی مشخص شده در یک طرح زمینی، البته سودمند است. این رابطه یا متاثراست از ساختار و یا از فضا. در هر دو حال، ما باید قادر به درک عاملی دیگر، به عنوان شریکی همسان در این رابطه باشیم.
مشاهده ی این رابطه ی دوگانه ی طرح زمینی- که از طریق آرایش و نظم عناطر طراحی داخلی نظیر میزها و صندلی ها به وجود می آید- نیز، به همان میزان سودمند است.
زمانی که یک صندلی در مکانی قرار می گیرد، نه تنها فضایی را اشغال می کند؛ بلکه نوعی رابطه ی فضایی هم میان خود محیط اطرافش به وجود می آورد. ما غیر از شکل صندلی، باید قادر به درک چیزهای دیگری باشیم و بتوانیم پس از اشغال فضای خالی، شکل فضای اطراف آن را هم تشخیص بدهیم.
با افزایش عناصر یک طرح، روابط فضایی نیز تنوع می یابد. این عناصر، درون مجموعه ها و دسته هایی قرار می گیرند که هر کدام، نه تنها فضا را اشغال می کنند؛ بلکه بیانگر یا مشخص کننده ی یک فرم فضایی نیز هستند.
ابعاد فضاییابعاد فضایی داخلی نیز همانند فرم فضایی، به طور مستقیم با ماهیت ساختاری بنا،استحکام مصالح و اندازه و فاصله ی اعضای آن ارتباط می یابد. ابعاد فضا، به نوبه ی خود مشخص کننده ی تناسب و اندازه ی یک مکان بوده و بر نحوه ی استفاده ی آن تاثیر می گذارد.
عرض- که یکی از ابعاد افقی فضا محسوب می شود- از قدیم به سبب نوع مصالح و روش های سقف زنی محدود بوده است. امروزه به کمک منابع مورد نیازو مقرون به صرفه، تقریبا از لحاظ فنی ساخت هرگونه بنایی ممکن است. تیرهای چوبی یا فلزی و سقف های پیش ساخته ی بتونی قادرند بر دهانه ای به عرض ۳۰ فوت(۹ متر) قوس بزنند. با خرپاهای چوبی یا فلزی، حتی می توان بر دهانه ای به عرض ۶۰ فوت( ۱۸ متر) یا بیشتر به هم قوس زد. قوس زدن بر دهانه ی عریض تر، به کمک قاب های فضایی، انواع ساختارهای قوسی مثل گنبدها،سیستم های معلق و پرده هایی که با فشار هوا حمایت می شوند، امکان پذیر است.
در حالی که ممکن است عرض فضای داخلی یک مکان، به علت ضرورت های اولیه ی ساختار، محدود شود می توان آن را بر حسب مقتضیات سکنه و مرزبندی های مورد نیاز میان افراد و فعالیت های آن ها شکل داد.
حدود طول- بعد افقی دیگر فضا- بر حسب دلخواه و یا شرایط موجود تعیین می شود. طول و عرض فضا- با کمک یکدیگر- تناسب و شکل پلان یک اتاق را مشخص می کنند.
یک مکان مربع شکل با طول و عرض یکسان، حجم ثابت و شکل هندسی منظمی را داراست.
یکسانی اضلاع، باعث تمرکز یافتن وسط آن می شود که این مرکزیت، با پوشیده بودن فضای آن به وسیله ی سقفی گنبدی یا هرمی تشدید می شود.
برای کاهش این مرکزیت می توان شکل سقف را نا متقارن انتخاب کرد و یا یک یا چند دیوار را به اشکال مختلفی در آورد.
تاثیر ارتفاع های گوناگون سقف
سومین بعد فضای داخلی، ارتفاع ان است که به وسیله ی سقف مشخص می شود. این بعد قائم به همان میزان ابعاد افقی فضا در شکل دهی به کیفیت فضا موثر است.
در حالی که تعبیر ما از ابعاد افقی یک مکان، به جهت عدم دید کافی ناقص است؛ از مقایسه ی قد خودمان با ارتفاع یک مکان، درک دقیق تری ازاین بعد قائم خواهیم داشت. به نظر می رسد تغییر محسوس در ارتفاع یک مکان، بیش از تغییری مشابه در طول یا عرض؛ بر دید ما نسبت به فضا اثر می گذارد.
سقف های بلند معمولا القا کننده ی رفعت و شکوه اند؛ در حالی که سقف های کوتاه تداعی کننده ی فضایی صمیمانه و گرم(همانند فضای غارها) هستند.البته نباید پنداشت که تعبیر ما از ابعاد یک فضا تنها تحت تاثیر ارتفاع آن است؛ بلکه، رابطه ی ارتفاع با طول و عرض آن هم در این امر سنجیده می شود.
سقفی که توسط کف طبقه ی بالا به وجود می آید، معمولا صاف است و حال آنکه سقفی که به وسیله ی ساختار بام شگل می گیرد، قادر به انعکاس شکل خود و نحوه ی پوشش فضاست.
اشکال تک شیب، شیروانی و قوسی سقف، به فضا جهت می دهند؛ در حالی که سقف های گنبدی و هرمی ، مرکزیت فضا را مورد تاکید قرار می دهند.
سازه ی بی حفاظ بام می تواند به سقف شفافیت، بافت، الگو و کارکرد ببخشد.
گذار فضاییاگرچه فضاهای منفرد برای مقاصد یا انجام فعالیت های خاصی طراحی و ساخته می شوند؛ با این حال تمام آنها در محدوده ی یک بنا گرد هم می آیند؛ چرا که کارکردی مرتبط با یکدیگر دارند؛ کاربران آنها از یک گروه هستند و کاربرد آنها نیز یکسان می باشد. چگونگی ارتباط فضاهای داخلی، نه تنها از طریق وضعیت نسبی آنها در طرح فضایی بنا مشخص می شود؛ بلکه به ماهیت فضاهای رابط و مرزهای مشترک آنها نیز بستگی دارد.
صفحات کف و دیوارو سقف قسمتی از فضا را مشخص و تفکیک می کنند. در این میان، دیوار از آن جهت که نسبت به راستای میدان دید دارای وضعیتی قائم است- به عنوان یک مرز فضایی- نمودی بیشتر دارد. این عنصر، میدان دید را محدود کرده و در مقابل جابه جایی به عنوان مانع عمل می کند. درها و پنجره ها که با گشودگی قسمتی از دیوار به وجود می آیند، باعث ایجاد ارتباط بین فضای اطراف و فضای داخلی- که در اصل قسمتی از آن بوده است-

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • لینک دوستان
  • دانلود فیلم ایرانی
  • انجام پایان نامه مدیریت
  • پایان نامه مدیریت
  • تور کیش
  • بهترین دکتر عمومی در تهران
  • فروش گیفت کارت با گیفتی
  • مشاوره پایان نامه ارشد کامپیوتر
  • خرید سرور اختصاصی آلمان
  • چاپ کاتالوگ چاپ بروشور
  • تور ارمنستان
  • خرید فیلتر شکن در امپراتور وی پی ان
  • تور دبی
  • خرید جم کلش رویال
  • تجربیات معلمان
  • آیشیک
  • فروشگاه اینترنتی لباس
  • خرید جم کلش
  • خرید جم کلش رویال
  • دانلود مقاله با فرمت word
  • دانلود مقاله با فرمت word
  • دانلود مقاله با فرمت word
  • دانلود آهنگ جدید
  • sitemap
  • داستان عاشقانه
  • تصفیه آب معصومی
  • خرید عطر و ادکلن
  • نرم افزار انبارداری
  • نرم افزار حسابداری انبارداری
  • نرم افزار جامع انبارداری
  • برنامه انبارداری
  • بهترین نرم افزار انبارداری
  • نرم افزار انبارداری
  • نرم افزار حسابداری انبارداری
  • نرم افزار جامع انبارداری
  • برنامه انبارداری
  • بهترین نرم افزار انبارداری
  • تشریفات
  • نرم افزار وکالت
  • نرم افزار انبارداری
  • نرم افزار دندانپزشکی
  • نرم افزار املاک
  • درمان
  • اورانوس
  • یک معمار
  • آخرین مطالب ارسال شده
  • پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 371
  • کل نظرات : 14
  • افراد آنلاین : 65
  • تعداد اعضا : 336
  • آی پی امروز : 92
  • آی پی دیروز : 32
  • بازدید امروز : 107
  • باردید دیروز : 57
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 815
  • بازدید ماه : 815
  • بازدید سال : 15,535
  • بازدید کلی : 477,294